خیلی ساده شروع شد ...


خيلي ساده شروع شد. قصد داريم براي 18 زوج از مددجويان سازمان بهزيستي استان تهران جشن مختصري داشته باشيم. از ابتداي طرح اين برنامه، يكي از مراكز شهرستان تهران كه سالن وسيع و مناسبي داشت به نظرمان رسيد. شيرخوارگاه شبير. بهزيستي شهرستان تهران هم پاي كار آمد. چند مشكل كوچك هم وجود داشت. سالن برنامه از لحاظ امكانات پاسخگوي برنامه نبود. مدير مركز، خانم جابري با علاقه زياد پيگير تهيه وسايل مورد نياز شد. وقتي كف سالن موكت شد و ديوارها، ساتن سفيد به تن كردند، سالن جلوه خوبي گرفت. با گل‌آرايي سن و دكور روح شادي و جشن به سالن دميده شد. نورهاي رنگارنگ و صوت مكمل همه زيبايهاي سالن شدند. همه اين اتفاقات فقط در چند روز. شايد باورش سخت باشد، اما همه چيز دست به دست هم داد تا برنامه اي آماد شود كه به اذعان همه شركت كنندگان يكي از خاطره انگيزترين برنامه‌هاي ازدواج مددجويان بود. حضور حسين رفيعي مجري تلويزيوني و چند برنامه هنري مناسب حال و هواي جشن ازدواج، شادي يك جشن عروسي كه همه تجربه آن را داشته ايم مجسم مي‌كرد. ميهمانان به محض ورود بايد از تونلي كه با بادكنك هاي رنگي و مشعل تهيه شده بود عبور مي‌كردند. كم كم سالن از مدعوين و عروس ها و دامادها و همراهان ايشان پر مي شد. خنچه عقد ما ميزبان زوج هايي بود كه قرار است زندگي سعادتمند و پرخير و بركت خود را آغاز كنند. مسئولان لبخند به لب به ميهمانان تبريك مي گفتند و زندگي شاد و موفقي را برايشان آرزو مي كردند. عدم وجود سخنراني و اجراي برنامه هاي شاد و هنري،‌ لبخند رضايت را بر لب همه نشانده بود و اين شادي و شعف هدف ما بود. يكي از فوايد اجراي اين برنامه، استفاده از ظرفيت هاي بالقوه استان را برايمان يادآوري كرد و امكاناتي كه تهيه كردن آن زياد سخت نيست، اگر همدل و همزبان شويم. به اميد استمرار همدلي و همزباني‌ها